در حالی که از نیمه سال ۱۴۰۲ به تدریج سلبریتی‌ها به برنامه‌های تلویزیون بازگشتند ولی به نظر می‌رسد میزان مخاطب برنامه‌های رسانه ملی که در این ماه‌ها افزایش یافته، همچنان با ارقام مطلوب فاصله دارد. ضمن اینکه بازگشت تلویزیون به رویکرد قبلی را می‌توان به سناریوی شکست‌خورده‌ «سلبریتی‌زدایی» نسبت داد که البته سال گذشته در همین ایام، بخاطرش از سوی نهادهای نظارتی مورد تشویق قرار گرفته بود. به گزارش ایسنا، با وجودی که سیاست‌گذاری دوره جدید سازمان صداوسیما درباره چهره‌ها، در سال‌های اخیر کمتر به شکل صریح رسانه‌ای شده است اما بر اساس خروجی آنتن تلویزیون، از مهر ماه ۱۴۰۰ برای حدود دو سال، بسیاری از مخاطبان و اهالی رسانه، به این دریافت رسیدند که تلویزیون حضور چهره‌های فرهنگی، هنری و ورزشی روی آنتن را محدود کرده و چه در مقام مجری و چه در مقام مهمان، تلاش روشنی برای معرفی چهره‌های تازه ـ نه استفاده از شهرت چهره‌های باسابقه ـ انجام می‌شود. اجرای این استراتژی که با عنوان «سلبریتی‌زدایی» به شهرت رسید، با پایان تدریجی چند برند شاخص تلویزیون و پایان حضور چند مجری مشهور روی آنتن همراه شد. این رویه حتی در مقطعی مورد ستایش شورای نظارت بر صداوسیما هم
قرار گرفت و صداوسیما نامه‌ای را از این نهاد نظارتی منتشر کرد که در آن به‌خاطر دوری از «سلبریتی زدگی» در برنامه‌های تحویل سال ۱۴۰۲ صداوسیما را مورد تشویق قرار داده بودند. با این حال از نیمه سال ۱۴۰۲، روند یادشده معکوس شد و سلبریتی‌ها به عنوان مجری و مهمان برنامه‌های زیادی به تلویزیون برگشتند. این بازگشت البته با حواشی نیز همراه بود که از مهمترین آن‌ها می‌توان جنجال بر سر تولید برنامه «سیم آخر» با اجرای رضا رشیدپور و در نهایت لغو آن‌ دانست. مجری که این روزها با رفتن به شبکه نمایش خانگی قصد تولید برنامه‌ای گفت‌وگو محور در همان حال و هوای هاردتاک‌های معروف دهه ۸۰ در تلویزیون را دارد.

معاون درمان وزارت بهداشت آخرین وضعیت ۱۰۰ بیمارستان دارای اخطار ایمنی را تشریح کرد. دکتر سعید کریمی در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به سوال ایسنا درباره اظهارات یکی از معاونان سازمان مدیریت بحران شهر تهران مبنی بر صدور شناسنامه ایمنی برای بیمارستان‌ها، گفت: موضوع صدور شناسنامه توسط سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران مطرح شده که در ارتباط با جزئیات این شناسنامه می‌بایست از سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران سوال پرسید؛ چرا که وزارت بهداشت نسبت به صدور شناسنامه اقدام نمی‌کند. شناسنامه تعریف و مشخصاتی دارد که می‌بایست درباره جزئیات آن پرسش‌هایی مطرح کرد. وی با بیان اینکه بیمارستان‌ها از منظر ایمنی مورد بررسی قرار گرفته‌اند، خاطرنشان کرد: بیمارستان‌ها از منظر ایمنی به ۴ گروه "A"، "B"، "C" و "D' تقسیم شده‌اند. گروه "D"، شامل بیمارستان‌هایی می‌شود که از منظر ایمنی وضعیت خوبی ندارند. به طور مثال، بیمارستان لولاگر تغییر وضعیت داده و به درمانگاه تبدیل شده؛ همچنین یک بلوک از بیمارستان حضرت رسول در حال بازسازی است. بیمارستان‌هایی که از منظر ایمنی از وضعیت خوبی برخوردار نبودند، در حال اصلاح یا تخریب و جایگزینی با یک ساختمان جدید هستند. معاون درمان وزارت بهداشت با تاکید بر اینکه به دلیل برقراری ارایه خدمات، بیمارستان‌ها را نمی‌توان به یکباره تعطیل کرد، افزود: بر همین اساس گزینه جایگزین یک بیمارستان باید تعیین شود و بیماران بیمارستان مربوطه به بیمارستان جایگزین منتقل شوند.
علاوه بر بیماران، این مراکز دارای نیروی انسانی هستند و هر نیروی انسانی دارای معیشت است و این موضوع نیز باید در کانون توجه قرار داشته باشد.

حسین سناپور می‌گوید: «مهم‌ترین مشکل میان ادبیات و بقیه‌ی رشته‌ها رابطه‌ی با مخاطب نیست، نبود زمینه‌یی است که باید هر دو بتوانند با آرامش بیش‌تر در آن زنده‌گی کنند.» حسین سناپور، داستان‌نویس در گفت‌وگویی مکتوب با ایسنا از «مسئله مخاطب در ادبیات داستانی» گفته است. متن این مصاحبه در پی می‌آید:
۱_ گاه مسئله مخاطب به عنوان یکی از مسائل ادبیات داستانی مطرح می‌شود و برخی معتقدند با بحران مخاطب به ویژه برای نویسندگان جوان مواجه هستیم که عوامل متعددی در آن اثرگذار است. آیا شما فکر می‌کنید در زمینه مخاطب با بحران روبه‌روییم؟ اگر چنین است ریشه‌های آن را در چه می‌بینید؟
اول این‌که، وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور طوری است که کلاً مسائل فرهنگی در اولویت چندم قرار گرفته‌اند و مردمی که مخاطب کتاب‌ها و فیلم‌ها و تئاترها و موسیقی بودند، فرصت چندانی برای فکرکردن به آن‌ها ندارند و درگیر مسائل فوری‌ترشان هستند. این است که همه‌ی این رشته‌ها مشکل مخاطب دارند. یعنی مهم‌ترین مشکل میان ادبیات و بقیه‌ی رشته‌ها رابطه‌ی با مخاطب نیست، نبود زمینه‌یی است که باید هر دو بتوانند با آرامش بیش‌تر در آن زنده‌گی کنند. زمانی که این دغدغه‌های زیستی حل شده یا کم‌تر شده باشند،‌ به‌تر می‌توان فهمید آیا مشکلی در آثار هست یا در تغییر ذائقه‌های مخاطب که احیاناً این رابطه مسئله‌دار شده یا نه.
ضمن این‌که، رابطه‌ی مخاطب با آثار از طریق تبلیغات و منتقدان و عوامل واسطی مثل کتاب‌فروشی‌ها برای کتاب و سالن اجرا برای سینما و تئاتر، برقرار می‌شود و کم‌بود این عوامل واسط حتماً رابطه‌ی با مخاطب را مشکل‌دار می‌کند. مثلاً‌ الان نه جایزه‌های داستانی وجود دارد که دست‌کم تعدادی از کتاب‌ها را به مخاطب معرفی کند و نه منتقدان شناخته‌شده یا نشریات پی‌گیر. در این‌صورت مخاطبان باید بختکی کتاب بخرند و شانسی کتابی خوب پیدا کنند، یا ناگزیر به کتاب‌فروشانی اعتماد کنند که تعداد کمی از آن‌ها کتاب داستان می‌خوانند و اگر بخوانند هم مگر چند تا می‌توانند در هفته و ماه بخوانند که مرجع قابل اعتمادی برای خواننده باشند؟ همه‌ی این‌ها به معنای این است که فضا و زمینه‌ی کتاب‌خوانی و به‌خصوص داستان‌خوانی، خراب است و طبیعی است که کتاب‌های خوب هم به آسانی پیش چشم مخاطب نیایند و دیده نشوند. وگرنه، این چند سال چه تفاوت عظیمی پیدا کرده با سال‌های دهه‌ی هشتاد که کتاب‌های زیادی پرفروش می‌شدند و هر سال چهار پنج نویسنده‌ی قابل اعتنا به کتاب‌خوان‌ها معرفی می‌شد؟ چه تفاوتی کرده این سال‌ها با آن دهه، جز این‌که آن سال‌ها جایزه‌های متعددی وجود داشت و نشریات (به‌خصوص روزنامه‌ها) نقدهای خوب و بد زیادی روی کتاب‌های داستانی می‌نوشتند و جوایزِ داستان کوتاه متعددی در گوشه و کنار ایران برگزار می‌شد؟ دلیلش قطعاً نویسنده‌های آن دوره و این دوره نیستند، چون هر دوره‌یی و هر زمانه‌یی می‌تواند نویسنده‌گان خود را پرورش دهد و حتا اگر ذائقه‌ی مخاطبان تغییر عمده‌یی کرده باشد، حتماً نویسنده‌هایی هم پیدا خواهند شد که متناسب با آن ذائقه بنویسند و پرورش پیدا کنند. نویسنده‌ها که جدای از زمینه‌ی زیستی‌شان نیستند.